۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه

معرفی کتاب: آخرین روشنائی

آخــریـن روشـــنائــی

اثری از: تئُـودرکـالیـفیـدوس

برگردان: محمود شوشتری



شب ‌‌سال‌‌ نو‌است‌.‌‌اودسيس‌کريستوس ‌در بالکن ‌
 ‌‌سيگار‌دود ‌می‌کند. درانتظار بازگشت ‌پسرش ‌به‌خانه ‌است‌، ‌تا به ‌رسم‌
 هرساله ‌در شب‌ سال ‌نو ‌با هم ‌ورق ‌بازی ‌کنند. ‌اودسيس‌ وهمسرش ‌آدريانا
 از بیست و سه سال پیش  ‌زندگی ‌نوئی ‌‌را ‌‌با مختصاتی‌ خاص در سوئد ‌شروع ‌کرده ‌بودند. ‌‌زندگی‌
 يونانی ‌با ويژگی‌هائی‌ ا‌ز جامعه ‌و ‌فرهنگ‌ سوئد.‌ ‌آنهاعليرغم ‌زندگی ‌آرا‌می‌
 که ‌در سوئد ‌دا‌شتند‌، ‌دوری‌ ا‌ز ‌وطن ‌‌و ‌بستگانشان ‌‌هموا‌ره‌ چون ‌زخمی‌
 ‌عميق ‌‌قلب ‌و روحشان‌ ‌را ‌می‌آزرد.
  ‌شب ‌سال ‌نو ‌حادثه‌ای ‌جانگداز ‌پسر جوانشان‌، ‌اين ‌تنها
 حلقهٔ ‌پيوند‌اشان با جامعهٔ ‌سوئد را ‌ا‌ز آنها می‌گيرد. ‌حادثه‌ای ‌دردناک ‌در تونل‌
 ‌‌‌‌زير‌زمينی‌مترو‌. ‌آيا ‌اين ‌تنها ‌يک‌ حادثه ‌بود و يا اينکه ‌علل ‌ديگری ‌داشت‌؟
 زن ‌و مرد ‌داغديده ‌مأيوسانه ‌تلاش‌ کردند تا ‌درغم‌ و رنج‌ يکديگر شريک‌
 شوند و تسلی ‌بخش‌ خاطر ‌يکديگر ‌باشند. ولی ‌زندگی ‌سرنوشتی ‌ديگر‌
 برای ‌آنها ‌رقم ‌زده ‌بود.‌آنها ‌نه ‌تنها به ‌يکديگر ‌نزديک‌ نشدند، ‌‌بلکه ‌هر روز که‌
 می‌گذشت ‌از هم ‌بيشتر ‌فاصله ‌گرفتند ‌تا جائي‌که ‌با يکديگر ‌کاملاً ‌بيگانه ‌شدند،
 و هرکدام ‌به ‌راهی ‌رفتند.
" از احساس مرد شدن و در ميان مردان بودن، مست از لمس تن سرد سلاح در دستان گرم خود. 
چه شد آنهمه سال‌های ‌خوب؟ ا‌ز او چه مانده بود؟ 
چون شاهين پيری، تيرخورده و زخمی روی تخت بيمارستانی ‌در سوئد ا‌فتاده بود، و تنها کاری که از دستش بر می آمد گوش دادن به سرودی بود که رفيقش می‌خواند:
درسايهٔ خنُک آن بلوط پير
می نشينم ، تا دمی بياسايم.
شرابم را برای رفع تشنگی سرمی‌کشم،
و نانم را در ستيز با گرسنگی به ‌دندان
 
و آنگاه،
 برای مرگ خود مرثيه خواهم خواند.
 

عقاب‌های جوان ديروز
 
ا‌ينک
آرام و بی‌صدا ‌‌نشسته اند.
 
می‌خواهم فريادی ا‌ز درون حنجره‌ام سر بدهم.
فریاد یاری،
ياری از تو، ياری ا‌ز من، ياری از ما.
 
ولی افسوس که در کوير سرد و سوزان قلبم 
تنها مرگ،
 مرگ نابرا‌بر، مرگ غيرعادلانه خيمه زده .
 "

 آخرين ‌روشنائی"  تئُودرکاليفيدوس‌، ‌‌رمُانيست‌عميق‌، ‌گرم ‌و بسيار قوی ‌در
 باره ستيز بين ‌رنج ‌، و عشق‌ به‌زندگی ‌در وجود انسان‌ها.‌ بُرشی‌عميق ‌و
 جانکاه ‌در زندگی ‌مهاجرين‌. ‌شخصيت‌های ‌‌کتاب ‌چهره‌های ‌آشنائی‌ هستند‌
که ‌همه ‌کسانی ‌که ‌ا‌ز سر اجبار و ا‌ز بد حادثه ‌تن ‌به‌زندگی ‌درغربت ‌داده‌اند آنها را
 ‌می‌شناسند.
 محمود شوشتری